درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 21
بازدید دیروز : 15
بازدید هفته : 114
بازدید ماه : 106
بازدید کل : 17563
تعداد مطالب : 147
تعداد نظرات : 102
تعداد آنلاین : 1



웃 유 این جا محکوم به خنده هستید웃
█▄▀ بخندید و دیگران را نیز بخندانید█ ▋ ▊ ▉ ▇ ▆ ▅ ▄




بخشی از وصیت نامه تکان دهنده مرحوم بروسعلی به همسرش :

 谆谆嘱咐道:“贤弟保重。若哪个捉得射死我的,得”的晁盖忽然醒了过来,“转头看着宋江”,便教做梁山泊主!”这便是晁盖的“临终嘱咐”,也是晁盖的惟一遗言。晁盖这“梁山泊主”是怎么当上的?不是世袭的,不是选举的,也不是指定的,而是林冲火并伦,众人拥戴的。说白了,他这“第一把交椅”,是林冲从王伦手里夺了来推让给他的。他现在坐不了啦,理应还给林冲和众人,由林冲和众人再作商量岂可视为己有,私相授受?林冲火
 .
 .
 .
 .
 .
 .
 .
 .
 .
 .
 .
 .
 .
 .
 .
 .
 واقعا ناراحت کننده بود !!!!!
 مخصوصا اونجاش که میگه :
 林冲火并王伦时曾骂王伦说:“这梁山泊便是你的?
 واقعا تحت تاثیرم قرار داد



جمعه 15 شهريور 1392برچسب:, :: 13:18 ::  نويسنده : farnaⓩ & m0h3en

يه رفيقام پيام داده رو گوشيم
 س م ب چ م خ
 ميگم فكر كنم يه چند وقت ديگه پيام خالي بده من خودم بايد منظورشا بفهمم ! چه كار سختيه به قرعان !



جمعه 15 شهريور 1392برچسب:, :: 13:17 ::  نويسنده : farnaⓩ & m0h3en

لطفا دیگه به این دخترا گیر ندین.
 که بینیشو عمل کرده لباسشو فولان کرده..
 .
 .
 .
 .
 .
 .
 .
 .
 .
 .
 .
 .
 .
 .
 .
 .......
 ..........
 لج میکنن و دیگه ارایش نمیکنن اونوقت دیگه اصن نمیشه نگاشونم کرد..
 دودش میره تو چشم خودمون.....



جمعه 15 شهريور 1392برچسب:, :: 13:17 ::  نويسنده : farnaⓩ & m0h3en

متن استعفای روحانی پس از یک ماه:
 ملت شریف ایران به این نتیجه رسیدم که مملکت نیاز به کلید ساز ندارد
 لطفا تخلیه چاه خبر کنید!!!



جمعه 15 شهريور 1392برچسب:, :: 13:16 ::  نويسنده : farnaⓩ & m0h3en

ترکه میره مکه میگه خدایا منو ببخش دیگه لرهارو مسخره نمیکنم.
 لره میاد پشت سرش میگه اغا میخام نماز بخونم قبله کدوم ترفه؟
 ترکه میگه خدایا خودت بودی خندت نمی گرفت!!!



جمعه 15 شهريور 1392برچسب:, :: 13:15 ::  نويسنده : farnaⓩ & m0h3en



 1- شما نمی توانید صابون روی چشمانتان بریزید
 2- شما نمی توانید موهایتان را بشمارید
 3- شما نمی توانید از بینی خود نفس بکشید زمانیکه ، زبانتان بیرون است
 4- شما مورد سوم را انجام دادید
 5- زمانیکه مورد سوم را انجام دادید ،فهمیدید که می توانید اما شبیه به یک حیوان باوفا شدید
 6- الان لبخند می زنید درحالیکه سر کار رفته اید
 7- به اشتراک بگذارید تا بتوانید انتقام بگیرید



جمعه 15 شهريور 1392برچسب:, :: 13:14 ::  نويسنده : farnaⓩ & m0h3en

دختری سوار اتوبوسی شد و کنار یک راهب با دین نشست و بدون مقدمه و با تکبر زیاد از راهب خواست که با او رابطه داشته باشد
 راهب با خجالت و شرم سریع جواب رد داد و زود پیاده شد
 راننده قضیه را فهمید و نزد دختر رفت و به او گفت : من میدانم چگونه با او میتوانی رابطه داشته باشی...او هر نیمه شب به قبرستان میرود و از خداوند میخواهد تا گناهانی که در گذشته انجام داده است را ببخشد و تو باید مثل فرشته ها لباس بپوشی،آنجا بروی و بگویی که خدا او را بخشیده است
 دختر افاده ای پوزخندی کرد و به فکر فرو رفت ...
 پس از پیاده شدن به اولین فروشگاه لباس رفت و خود را به شکل فرشته ها کرد و نیمه های شب به قبرستان رفت ؛ دید که راهب زانو زده و در حال عبادت کردن است...
 دختر جلو رفت و گفت: خداوند دعاهای تو را شنیده و اگر میخواهی بخشیده شوی باید با من رابطه داشته باشی
 راهب ترسیده بود ولی در نهایت قبول کرد ... وقتی کارشان تمام شد دختر پرید و ماسکش رو برداشت و گفت :سورپرایز.!! من همون دختری هستم که صبح جواب رد بهم دادی...دیدی حریف من نشدی ...من هر آنچه را که بخواهم به دست خواهم آورد
 راهب هم پرید و ماسکش رو در آورد و گفت: سورپرایز.!! منم راننده اتوبوس



جمعه 15 شهريور 1392برچسب:, :: 13:13 ::  نويسنده : farnaⓩ & m0h3en

«دوغ» رو می‌شه ۱ جور غلط نوشت
 «غلط» رو می‌شه ۳ جور غلط نوشت
 «دست» رو می‌شه ۵ جور غلط نوشت
 «اینترنت» رو می‌شه ۷ جور غلط نوشت
 «سزاوار» رو می‌شه ۱۱ جور غلط نوشت
 «زلزله» رو می‌شه ۱۵ جور غلط نوشت
 «ستیز» رو می‌شه ۲۳ جور غلط نوشت
 «احتذار» رو می‌شه ۳۱ جور غلط نوشت
 «استحقاق» رو می‌شه ۹۵ جور غلط نوشت
 ... و «اهتزاز» رو می‌شه ۱۲۷ جور غلط نوشت.....!
 واقعا چطور شد که ما تونستیم دیکته یاد بگیریم..؟!



جمعه 15 شهريور 1392برچسب:, :: 13:9 ::  نويسنده : farnaⓩ & m0h3en

روزی لئون تولستوی در خیابانی راه می رفت که ناآگاهانه به زنی تنه زد. زن بی وقفه شروع به فحش دادن و بد و بیراه گفتن کرد.
 بعد از مدتی که خوب تولستوی را فحش مالی کرد، تولستوی کلاهش را از سرش برداشت و محترمانه معذرت خواهی کرد و در پایان گفت : ما...دمازل من لئون تولستوی هستم .
 زن که بسیار شرمگین شده بود ،عذر خواهی کرد و گفت :چرا شما خودتان را زودتر معرفی نکردید ؟
 تولستوی در جواب گفت: شما آنچنان غرق معرفی خودتان بودید که به من مجال این کار را ندادید
 زن خجل شد و لبخندی زد.
 تولستوی گفت: کیر خر ... جنده

 



جمعه 15 شهريور 1392برچسب:, :: 13:9 ::  نويسنده : farnaⓩ & m0h3en

دختر داییم 6سالشه پشت سر یه حلزون میره صورتشو میماله به زمین.میگم چرا اینکارو میکنی؟میگه چون حلزون موقع حرکت ترشوحاتی از خود به جا میزاره که حاوی کلاژن و الاستینه که باعث میشه چین و چروک صورت از بین بره و صورتی شاداب به ما هدیه بده.
 منو میگی...
 اصلا یه وضی...

 



جمعه 15 شهريور 1392برچسب:, :: 13:6 ::  نويسنده : farnaⓩ & m0h3en

تو دستشویی پارک بودم که دیدم یکی داره در میزنه..... بعد از 10 ثانیه گفت : سلام چطوری؟

 منم خجالت زده گفتم: خوبم مرسی!
 گفت: چیکار میکنی؟
 گفتم:آدم اینجا چیکار میکنه؟!؟
 دوباره گفت :میتونم الان بیام اونجا؟
 ... ... ... عصبانی شدم گفتم:نه هنوز خودم کار دارم
 یهو دیدم داره میگه:"من بعدا بهت زنگ میزنم. الان یه دیونه ای تو دسشویی داره جواب سوالای منو میده =)))



جمعه 15 شهريور 1392برچسب:, :: 12:52 ::  نويسنده : farnaⓩ & m0h3en

 

دخــــــــــــترا دوست پســـــــــرتون از خودتون خانــــــــــــــم تر نباشه بلند صلوات...

 

یعنی تف تف



پنج شنبه 14 شهريور 1392برچسب:, :: 14:53 ::  نويسنده : farnaⓩ & m0h3en

 

چـــــــــــــــکارش داری بچه را دوست داره ذوق هنریشا اینجوری ایفا کنه

اصن به تو چه فضولـــــــــــــی

همین کارا را میکنین بچه ی مردم معتاد میشه میوفته گوشه خیابون دیه

 

 

 



پنج شنبه 14 شهريور 1392برچسب:, :: 2:48 ::  نويسنده : farnaⓩ & m0h3en

 

خواستید پیکان گوجه ای هم موجــــــــــــــود میباشد...



پنج شنبه 14 شهريور 1392برچسب:, :: 2:43 ::  نويسنده : farnaⓩ & m0h3en

لره میره دکتر میگه باسنم درد میکنه دکتر چراغ قوه میندازه نگاه کنه یکدفعه لره میگوزه دکتره میگه این چی بود لره میگه تو مرام ما نیست کسی برامون چراغ بزنه ما بوق نزنیم



پنج شنبه 14 شهريور 1392برچسب:, :: 2:38 ::  نويسنده : farnaⓩ & m0h3en

به غضنفر ميگن به زنبورايي که از کندو محافظت مي کنن چي ميگن؟
ميگه: ميگن خسته نباشيد!



پنج شنبه 14 شهريور 1392برچسب:, :: 2:38 ::  نويسنده : farnaⓩ & m0h3en

یکی ازفانتزیام اینه ک توسال تحصیلی جدید وقتی استاد منوبرادرس صدامیزنه بهش بگم من درس نخوندم بگو خب



پنج شنبه 14 شهريور 1392برچسب:, :: 2:38 ::  نويسنده : farnaⓩ & m0h3en


|یکی از ارزو های که دارم|
نفر اول کنکور تجربی بشم
دعوتم کنن ماه عسل احسان علیـخانی ازم بپـرسه:خب چه رشته ای مد نظرتـه
منم بگم حسابداری پیـام نور اهواز
به هیچ کس هم مربوط نیست
دلم میخواد
اقا میتونم
زورشم دارم



پنج شنبه 14 شهريور 1392برچسب:, :: 2:38 ::  نويسنده : farnaⓩ & m0h3en

 

چشما هیـــــــــزتا ننداز توی بووووووق مظلوم مـــــــــردم...

 



پنج شنبه 14 شهريور 1392برچسب:, :: 2:36 ::  نويسنده : farnaⓩ & m0h3en

شماهم وقتي ميخوايد ببينيد يکي خوابه و داره نفس ميکشه يا نه
به جاي اينکه صداش کنيد
نگاه شکمش ميکنيد ببينيد بالا و پايين ميشه يا فقط من اينجوريم !؟



پنج شنبه 14 شهريور 1392برچسب:, :: 2:34 ::  نويسنده : farnaⓩ & m0h3en

خانمی به آشپز خانه رفت و دید همسرش با یک مگس کش اینطرف و آنطرف میچرخد.
پرسید : چیکار میکنی؟
همسرش پاسخ داد : مگس شکار میکنم!
آه چند تا کشتی؟
پنج تا، سه مذکر و دو مونث!!
همسرش با تحیر پرسید : چجوری جنسیتشونو فهمیدی؟
شوهرش گفت : آخه سه تاشون روی شیشه خالی آبجو بودن و دو تا روی تلفن!!



پنج شنبه 14 شهريور 1392برچسب:, :: 2:34 ::  نويسنده : farnaⓩ & m0h3en


بــابــام اس فــرسـتاده: هــلـو، ســاعت ۷ دم در حــاضر بــاش مــیـام دنـبالـت!!!

مــنــم فــکـر کـردم ازش سوتی گــرفـتم جــو گـرفـت جواب دادم:

بــاشـه شــفـتـالـوی مـن ,مـانـتـو خـوشـگـلمـو میـپـوشـم مـیـام عـجـیـجـم!!!

بــعد بـابـام جـواب داد:

اسـکـلِ بیــشــعـور, هـلـو یـعـنی سـلام ,آخـه تـو کـی میخوای آدم شی ؟؟؟

۲۰ سالت شد آدم نشدی,مــن چـه گـنـاهـی کـردم کـه تو پــسـرمـی؟؟؟

من :|

بابام ~



پنج شنبه 14 شهريور 1392برچسب:, :: 2:34 ::  نويسنده : farnaⓩ & m0h3en

 

میفهمم خعلی بده شبا یکیا نداشته باشی ک یه پر از بالشتت در بیاری بکنی تو گوشش

حالا چووووووونکـــــــــــــه گونـــــــــاه دالی

اینا بت قرض میدم ولی یه تار از موی مماغش کم شه

با محسن طرفی...

 

 

 

 



پنج شنبه 14 شهريور 1392برچسب:, :: 2:27 ::  نويسنده : farnaⓩ & m0h3en

 

ماچــــــــــت کــــــــــــــــونم زنم میشـــــــــــی

 

خاله کوکو به این میگن....



پنج شنبه 14 شهريور 1392برچسب:, :: 2:25 ::  نويسنده : farnaⓩ & m0h3en

 

یعنی یه وزیـــــــــــــــــهههه ها

واقعا لایقه دست ترحم رو سر مبتکرش هس

خــــــــــــــدا محشورش کنه



پنج شنبه 14 شهريور 1392برچسب:, :: 2:21 ::  نويسنده : farnaⓩ & m0h3en

؟؟ﻃﺮﻑ ﺭﻓﺘﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﯼ

ﺑﺎﺑﺎﯼ ﻋﺮﻭﺱ ﺑﺎ ﻟﭗ ﺗﺎﭖ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﻣﯽ ﮔﻪ ﭘﺴﺮ ﺟﻮﻥ،

ﻣﻦ ﺍﻫﻞ ﺗﺤﻘﯿﻘﺎﺕ ﻣﺤﻠﯽ ﻭ ﺍﯾﻨﺎ ﻧﯿﺴﺘﻢ،

ﯾﻮﺯﺭ ﭘﺴﻮﺭﺩ

ﻓ ﯿ ﺴ ﺒ ﻮﮐ ﺖ ﺭﻭ ﺑﺰﻥ

 

بگـــــــــــــــو خدا نصیب کنه پدر زنه اینجوری

یعنی در حد لالیگا اپتودیت....بگو شــــــــــالا...



پنج شنبه 14 شهريور 1392برچسب:, :: 2:19 ::  نويسنده : farnaⓩ & m0h3en

شعــــــر دخمل 5 ساله:

مهد کودک لاله:6 تا پســـــــــــــــل داله

یکی از اون پســــــــــلا خعلی منو دومس داله

سیبیل میبیل نداله... گفته که در میاله

منـــــــــم ممه ندالم

خداکنه دلالـــــــــــــــــــــــم...



پنج شنبه 14 شهريور 1392برچسب:, :: 2:11 ::  نويسنده : farnaⓩ & m0h3en

 

یعنـــــــی ظـــــــــد صرغــــــــــط.... همین دیه ...



پنج شنبه 14 شهريور 1392برچسب:, :: 2:7 ::  نويسنده : farnaⓩ & m0h3en

 

 

عاقبتـــــــــ پســـــــری ک چشــــــــم چرونی میکنه همینه

چشماشا از تو کاسه در میاد



پنج شنبه 14 شهريور 1392برچسب:, :: 2:5 ::  نويسنده : farnaⓩ & m0h3en